ویترویوس پدر معماری در قدیمی ترین کتاب معماری موجود (ده کتاب معماری) ویژگی های معمار را چنین بیان می کند:
معمار باید به علوم و معارف گوناگون آراسته باشد، چون با قوه ی تمییز او است که تمامی آثار دیگر هنرها به محک در می آید. معرفت معمار فرزند علم و عمل است. عمل، ممارست مداوم و منظم در کار است یعنی کاردستی با انواع مصالح، طبق یک نقشه و عمل، قدرت بیان و نمایش چابک دستی معمار است طبق اصول تناسبات.
پس معمارانی که کسب مهارت دستی را مراد خویش قرار داده اند بی علم، هیچ زمان نتوانسته اند منزلتی را بیابند که سزاوار مرارت هایشان باشد، چون آنان که فقط بر علم و تتبع تکیه کرده اند بی گمان به دنبال صورت بوده اند و معنی.
لکن آنان که معرفتی کامل از علم و عمل دارند، همچون مردانی تا بن دندان مسلح، بی درنگ به مراد خود دست یافته اند و افتخار را نصیب خویش کرده اند.
در همه ی امور، خاصه معماری، دو چیز است: آنچه معین است و آنچه به چیزی معنی می بخشد. آنچه معین است، موضوعی است که از آن سخن می گوییم و آنچه معنی می بخشد، اثباتی است طبق اصول علمی.
پس آن کس که خود را معمار می خواند باید در دو هر متبحر باشد. او باید بالذات با استعداد باشد و هم مستعد تعلیم دیدن.
معمار باید تعلیم دیده باشد تا از خود خاطره های ماندنی تر در رسالتش به جا بگذارد.
معمار باید علم رسم نقشه را بداند تا بتواند بی فوت وقت طرح هایی ترسیم کند، برای بیان شکل کاری که پیشنهاد می کند.
هندسه نیز کمکی بزرگ به معماری است. خاصه اینکه به ما کاربرد خط کش و پرگار را می آموزد تا در تهیه نقشه های ساختمان در محدوده ی املاک آمادگی یابیم و گونیا و تراز و شاغول را به درستی به کار بریم.
علم روشنایی را نیز باید بداند چرا که با آن و با استفاده از هندسه نور درون ساختمان ها می تواند از نقاط معین ساختمان رسم شود.
معرفتی گسترده از تاریخ لازم است، زیرا در میان بخش های تزیینی ساختمان، بسیاری از نقوش هستند که معنی نهفته در آن را باید بتواند برای دیگران بیان کند.
و اما فلسفه که معمار را بلند نظر و نه خود بین و خاضع، عادل و درستکار می سازد بدون آزمندی. این اهمیتی بسزا دارد، چرا که اثری نمی تواند بدون صداقت و راستی به درستی خلق شود. معمار نباید آزمند باشد و خاطر خود را با اندیشه ی کسب در آمد مشغول نماید. این ها همه از جمله احکام فلسفه است.
معمار همچنین باید موسیقی را نیز درک کند تا بتواند از علم فواصل موسیقی و ریاضی آگاهی داشته باشد.
معمار باید علم طب را به علت مسائل اقلیم ها، هوا، صحت و عدم صحت زمین ها و استفاده از آب های مخلف را بداند. زیرا بی این ملاحظات صحت در یک خانه فراهم نخواهد شد.
او باید قوانین را بداند. باید قوانینی را بداند که در ساختمان هایی که دیوارهای مشترک دارند لازم است، با توجه به آبی که از پلکان می ریزد و نیز قوانینی درباره ی زهکشها، پنجره ها و تامین آب و سایر مقوله ها از این دست باید بر معماران شناخته شده باشد تا پیش از آن ساختمان ها را بنا نگذارند و پس از پایان یافتن کار به حل بپردازند.
با نجوم است که ما شرق و غرب و شمال و جنوب را و همچنین با علم افلاک اعتدالین، زمان تحول و مسیر ستارگان رامی یابیم. اگر کسی به این امور آگاهی نداشته باشد، نخواهد توانست نظریه ی ساعت های آفتابی را بفهمد.
من فکر می کنم هرکسی حق ندارد عجولانه خود را معمار بنامد بی آنکه از کودکی از پله های این علوم بالا رفته باشد و با این گونه دانش، هنرها و علوم مختلف پرورش یافته، به اوج سرزمین مقدس معماری برسد. شاید در نزد بی تجربه ها شگفت نماید که طبیعت انسانی بتواند این چنین موضوعات زیادی را درک کند و به خاطر بسپارد. اگرچه مشاهده ی این امر که تمامی علوم پیوندی مشترک از یگانگی و وحدت دارند، به این باور منجر خواهد شد که امر مزبور به سادگی می تواند تحقق یابد.
البته اینکه پیتئوس (سازنده ی معبد میروانا در پیرنه) گفت: "معمار باید در تمام هنر ها و علوم خبره باشد، بسیار بیش از مردانی که هر یک با کار خود و ممارست در آن، یک مبحث را به حد کمال رسانیده اند." در واقع تحقق نمی یابد.
پس معمار نباید باشد و نمی تواند باشد ادیبی چون ارسطرخس، هر چند از ادب بی بهره نباشد، نیز موسیقی دانی چون اریسو کزنوس هرچند از موسیقی بی بهره نباشد و نیز نقاشی چون آپلس هر چند در طراحی بی مهارت نباشد و پزشکی چون بقراط هر چند از طب بی بهره نباشد
نظرات شما عزیزان:
به میان مردم می گریزم،
و از مردم به تنهایی پناه می برم.
راست می گفتی نیما !
*به کجای این شب تیره بیاویزم،
قبای ژنده ی خود را؟...*
پاسخ:به کجااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا
فقط اینا رو میخورن یا چیکار میکنن؟؟؟
برچسبها: