لوکوبوزیه

 لوکوربوزیه

 

چکیده

معماران کمی مانند لوکوربوزیه توانستند امیدها و ابهامات عصر صنعتی را نشان دهند و هیچ کدام از آنها را به استثنای آدولف لوس در مدت مشخصی و فرانک لوید رایت در طی زندگی خود مانند لوکوربوزیه مورد هتک حرمت و رسوایی قرار نگرفتند. در بیشتر زندگی او ریشخند و تمسخر، همراهان جدایی ناپذیر او بودند که نام او را مشهور کرده بود. بین پروژه خانه فالت (fallet) که در سال 1907-1906 ساخته شد و پروژه هایی که پس از مرگ او مشهور شدند، شش دهه آثار مداوم او هرگز شگفتی و جذابیت خود را از دست ندادند. لوکوربوزیه 75 ساختمان بزرگ در دوازده کشور ساخت و 24 پروژه اصلی طراحی شهری را به عهده داشت. او 8000 طراحی، بیش از 400 نقاشی و عکس، 44 مجسمه و 27 کاریکاتور از خود به جای گذاشت. 34 کتاب (که مجموعاً 7000 صفحه شدند.) و صدها مقاله نوشت. سخنرانی های زیادی ایراد کرد و علاوه بر مکاتبات کاری زیادی که داشت، 6500 نامه خصوصی از او باقی مانده است.

لوکوربوزیه در عصری زندگی می کرد که اتومبیل و هواپیما وسایل رایج حمل و نقل بودند. پس او یکی از اولین معماران حرفه ای بود که ردپایش را در چند قاره به جای گذاشت و به شکل بین المللی معماری صاحب سبک بود. او به لطف انتشارات گراورسازی مدرن یک چهره عمومی شد و نظرات گوناگون او باعث حرکت و فعالیت شد. او همیشه به شخصیت های دولتی علاقه داشت و کارهایش همه تنش های قرن بیستم را در بر می گرفت، اما در همان زمان کارهای منحصر به فرد و پیچیده انجام می داد. او مرد وفادار و بزرگی بود. دوستی هایی که او در زادگاهش شکل داده بود در تمام زندگی او را همراهی کرد. مادرش «ماری امیلی ژانره – پره»، برادر موسیقیدانش «آلبرت» و «ویلیام ریتر» (William Ritter) نویسنده، دوستان همیشگی او بودند و او ارتباط عمیق تری با دوستان قدیمی اش لئون پرین (Leon Perrian)، آگوست کلیپستین (August klipstein)، فرناند لگر (Fernand Leger) و لوئیس استوتر (Louis Soutter) داشت.

 

 

مقدمه

لوکوربوزیه که نام حقیقی او «شارل ادوار ژانره» بود به سال 1887 در شهر «لا- شو- دو- فن» سوئیس که در کوهستان های «ژورا» قرار دارد متولد شد. مردم این شهر بیشتر به ساعت سازی اشتغال داشند و «عروسک کوکی خط نوین» که اولین بار در حدد سال 1770 توسط «پیرژاکه – درز» در نوشاتل ساخته شد. این عروسک هنوز باقی است و کودک مکانیکی آن به خوبی کار می کند. 

اجداد لوکوربوزیه از نخستین پروتستان هایی بودند که از جور کاتولیک ها ناگزیر از جنوب فرانسه به این ناحیه از سوئیس کوچ کردند. لوکوربوزیه از آغاز جوانی عادت داشت زندگی و تجارب شخصی خود را بنویسد. دست خط او بر شیشه های رنگین کلیسای کوچک «رن شان» نشانی از این عادت دیرین اوست. فی المثل در کتاب وی: «هنر تزئینی امروز» بخشی هست موسوم به «اعترافات» که در آن لوکوربوزیه سرگذشت جوانی خود را شرح می دهد. از جمله در این بخش می نویسد. پدرش کوهنوردی پر حرارت بود و او را با خود به قله کوه «ژورا» می برد و یاخپان که از خود نوشته «ما اغلب به قله کوه صعود می کردیم و به دیدار افق وسیع از بالای این قله عادت داشتیم» بعداً این تجارب جوانی «لوکوربوزیه» در جمله ای از او خلاصه شد. هنگامی که نوشت «باید بر افق چیرگی یافت» تأثیر مادر پیانیست لوکوبوزیه نیز بر وی آشکار شد که او در بحث درباره کلیسای رن شان که از کوه ژورا چندان دور نیست از معماری اکوستیک یاد کرد. علاقه لوکوبوزیه به مادرش در کتاب کوچک و دلپذیری موسوم به «خانه ای کوچک» که به سال 1954 در زوریخ طبع کرد آشکار می شود. حرفه پدر لوکوبوزیه ساختن صفحات ساعت بود و وی نیز این حرفه را از پدر آموخت و ساعتی که همیشه همراه داشت صفحه اش کار خود او بود که معلمی خردمند موسوم به «لپلاتینه» چشم وی را به عالم هنر باز کرد. «لوکوبوزیه» هرگز خاطره استاد را از یاد نبرد، هرگز فراموش نکرد که لپلاتینه به وی آموخت قدر شاهکارهای هنری را بشناسد، معماری را به او شناساند و به او تعلیم داد که دنیا را با چشمی باز نظاره کند و او را تشویق کرد که از همه چیز و همه جا اسکیس رسم کند.

رابطه لوکوربوزیه و معاصران وی لوکوربوزیه به دلیل نبوغ خود از آغاز ناآرام بود حتی در دفتر کاره یچ معمار بزرگی زیاد دوام نیاورد و شور تازه به امور تازه داشت. بین سال های 1909 و 1910 در پاریس در آتلیه «پره» کار کرد تا خواص ساختمانی بتن مسلح را فرا گیرد و سپس به برلین رفت. بعد از برلین به وین سر زد. مطالعه و تماشای خانه های سفید ساحل دریای مدیترانه، «آکرپلیس» در آتن، شهر استانبول و کلیسای سنت پطر در رم همه و همه به وی مایه ای دادند که برای پیشرفت های آینده خود بدان احتیاج داشت. در دوره ما که همه امور تخصصی شده است کمتر می توان شخصی یافت که هم نقاش و هم معمار باشد «لوکوبوزیه» بر این قاعده کلی استثنایی بود.

اساس معماری خانه هایی که لوکوربوزیه طرح کرد با اساس نقاشی مدرن یکی است. خود لوکوربوزیه در نقاشی هایش مانند دیگر نقاشان مدرن اشیاء را چنان رسم کرد که انگار یکی در دیگری نفوذ می یابد و یا اشیاء مختلف مانند شیشه شفافند که می توان یکی را در زیر دیگری تماشا کرد. آغاز کار لوکوربوزیه را به عنوان معمار باید از سال 1915 دانست. طرحی ساده از لوکوربوزیه که در این سال رسم کرده است. در این طرح فقط 3 صفحه افقی از بتن مسلح دارد. 6 ستون و دو پله کانی که این صفحات را به یکدیگر مرتبط می کنند مصور شده اما معنی این طرح بسیار مهم است و به وضوح نشان می دهد که لوکوربوزیه نخستین معماری بود که توانست از اسکلت بتن مسلح که توسط مهندسین ابداع شد به عنوان وسیله ای برای مقاصد معماری استفاده کند.

وی رابطه بین بتن مسلح و رابطه آن با زندگی امروز را به خوبی شناخت و خلاصه به نحوه ای که لوکوربوزیه از اسکلت بتن مسلح استفاده کرد دست معمار برای قرار دادن دیوار در هر جا که مقتضی با طرح وی باشد آزاد شد.

نمای نخستین خانه ای که در سال 1916 در «ژورای» سوئیس ساخت تازگی نداشت اما اساس ساختمانی این خانه اسکلت بتن مسلح بود و تمام خانه هایی که لوکوربوزیه بعداً ساخت بر همین اساس ساخته شدند.

در ارتباط معماری معاصر و فن ساختمان جدید لوکوربوزیه به پنج اصل اشاره دارد:

1- ستون باید در خانه ها به صورت مستقل ساخته شود.

2- استقلال دیوار از وظیفه تحمل بار، هم در نما و هم در قسمت های داخلی بنا

3- نقشه آزاد با طرح بتن مسلح لوکوربوزیه توانست قسمت های داخلی خانه ها را به تنوع فراوان طراحی کند پله های مارپیچ، دیوارهای مستقیم و یا منحنی به تنوع نقشه ها کمک کردند. از آن گذشته دیوار ظرافت تازه یافت و نفوذ فضای داخل در محیط خارج میسر گشت که امری بی سابقه بود.

4- نماهای آزاد که نتیجه مستقیم استفاده از اصول ساختمانی اسکلتی بود.

5- ساختن بام های مسطح و تراس لوکوربوزیه در آغاز کار  در دهه دوم و سوم قرن حاضر برای خانه های شخصی تراس ساخت که بعدها در آپارتمان ای بزرگ نیز از آن استفاده کرد.

 

ویلای ساوا 30-1928

لوکوربوزیه همواره می کوشید به خانه آزادی بیشتر دهد آن را به فضای خارج مرتبط کند و قسمت داخل آن را طوری بسازد که بتوان آن را به اختیار تغییر داد وی خانه را طوری طرح کرد که آن زمان فوق تصور بود و انجام آن غیرممکن به نظر می رسید.

ویلای ساوا در محوطه ای وسیع و مستقل از خانه های دیگر بنا گشت. ایجاد وحدت بین ساختمان و طبیعت مسئله ای است که از دیر زمان مورد توجه آدمیان بود است. ویلای ساوا در دره رودخانه سن در خارج پاریس ساخته شده است. اما مسئله ارتباط طبیعت و ساختمان همه جا چه وقتی که بنایی در کوهستان ساخته شود و چه زمانی که در ساحل دریا بنا گردد مطرح است. لوکوربوزیه ویلای ساوا را در میان طبیعت اما جدا از آن ساخت. صاحب این خانه که از شلوغی شهر به تنگ آمده بود می خواست خانه اش دورنمایی وسیع از طبیعت داشته باشد. بی آن که درختان یا پستی و بلندی زمین این دورنما را محدود کرده باشند. می خواست از نسیم و آفتاب و افقی باز همه آنچه که در زندگی روزانه پرشتاب وی را از آن محروم کرده بود بهره مند گردد. طرح لوکوربوزیه جوابی برای این خواسته وی بود.

 

اساس ساختمان ویلای ساوا

این ویلا به شکل مکعبی است که بر روی ستون هایی ساخته شده است. اما این مکعب کامل نیست. بلکه در جانب جنوب شرقی و جنوب غربی قسمتی از آن برداشته شده تا آفتاب به جای آن که فقط بر دیوارهای جانبی بتابد به تمام داخل آن نفوذ کند.

ورودی خانه در جانب شمال غربی آن قرار دارد اما از جانب جاده باید تمام قسمت جنوبی خانه را دور زد تا به آن وارد شد. 

اطاق نشیمن 5 متر × 14 متر در دو جانب پنجره های کشوئی دارد که در جهت افقی می توان آنها را حرکت دارد. جانب سوم که رو به تراس است درهایی دارد که یکسره از شیشه ساخته شده اند و نیمی از آنها را با اهرمکی به سادگی می توان بست یا باز کرد. از این رو فضای این اطاق به آسانی به تراس ارتباط می یابد و می توان به آزادی از آن استفاده کرد. نوار گشوده ای که در دیوار تراس تعبیه گشته و پنجره اتاقها سبب می شوند که مناظر به اصطلاح قاب شده به دیده آیند.

در طرح این ویلا ایده دوگانه او – هم منطقی بودن و هم شاعرانه بودن – دست به دست یکدیگر تحقق می یابند این ویلا با توجه به پیش ساخته های تکنولوژیکی و نیازهای ساکنین آینده این ویلا ساخته شده (البته نه خانواده ای کارگر با بودجه ای محدود بلکه خانواده ای مرفه) این خانه بنا به گرایش مورد علاقه لوکوربوزیه بر پیلوتی ساخته شده و نیز دارای حیاط بر بام است که این هر دو به آن تنوع می دهند. اما غیر از اینها چند جنبه این ساختمان آن را از خشکی مهندسی به در می آورد. یکی آن که پنجره های کشیده ای که در سمت راست نما به دیده می آید در واقع گشودگی است که در دیوار حیاط بام خانه تعبیه شده و بدان تنوع می بخشد. البته در نما نقش این گشودگی جز وسیله ای برای تأمین پیوستگی و وحدت نما نیست. ولی اهمیت آن هنگامی آشکار می شود که شخص بر بام خانه و از درون آن و از طریق این گشودگی به تماشای مناظر اطراف بپردازد. نه تنها پیلوت فضای خارج خانه را به درون آن راه می دهد بلکه بر بام نیز از طریق این گشودگی فضای خارج خانه به داخل راه می یابد.

رامپ در ویلای ساوا در دو قسمت ساخته شده است. یک قسمت در داخل بنا و قسمت دیگر که در امتداد دیوار خارجی تا تراس ادامه می یابد. لوکوربوزیه از رامپ برای ارتباط طبقات مختلف و ارتباط آنها به بام همواره در بناهای خود استفاده می کرد حتی در آخرین بناهای وی ساختمان مجلس و کاخ دادگستری «شاندیکار» و ساختمان مرکز هنرهای بصری در دانشگاه هاروارد (1963) چنین رامپ هایی دیده می شود.

جایی که صفحه لوکوربوزیه در تنوع طلبی خویش کاملاً توفیق یافت شیوه ای است که وی پله این ویلا را ساخت یا دقیقتر بگوییم، فرم داده است. می دانیم که تمامی فضاهای اصلی این ویلا نه بر روی زمین بلکه بر بالای بلندی نهاده شده است. پله ای که زمین را به طبقه اول متصل می کند. در قالب مکعب مستطیلی که شبیه مکعب مستطیل خود ساختمان باشد نیست. بلکه تاب می خورد و مانند تندیس در فضا بالا می رود به سبب همین کیفیت تندیس گونه و برای این که این فرم فضایی بیشتر به جلوه آید، پله بر خلاف معمول در گوشه ای از بنا ساخته نشده بلکه در میان خانه ساخته شدخه است.

درک معنای ویلای ساوا از یک نقطه دید غیرممکن است این ساختمان به معنی واقعی کلمه مظهر فضا – زمان است.

بعد از ایفل در اواخر دهه دوم قرن اضر میسر شد در خانه های مسکونی فضای داخل را به محیط بیرون راه داد امکان انجام چنین امری در شیوه ساختمانی اسکلتی نهفته بود اما معماری چون لوکوربوزیه لازم بود که آن را بشناسد و در هماهنگی با تصور فضایی جدید از آن استفاده کند. غرض لوکوربوزیه از نامیدن معماری «ساختمان معنوی» درست همین بود.

در جنگ جهانی دوم ویلای ساوا شدیداً آسیب دید و به عنوان انبار علوفه از آن استفاده شد. به سال 1959 در تصاحب شهرداری پواسی درآمد که می خواستند به جای آن مدرسه ای بسازند اما وزیر فرهنگ فرانسه از این عمل جلوگیری کرد و اکنون این ویلا جزئی از اموال بنیاد لوکوربوزیه است که بودجه اش از فروش کتاب ها و نقاشی های لوکوربوزیه تأمین می شود.

 

کلیسای نوتردام – دوا – هات، 1955-1951 – کلین دبوئرامونت، رن شان، فرانسه

تحول بصری کلیسای «رن شان» حمایت کنندگان و طرفداران لوکوربوزیه را متعجب ساخت و محصول مواجهه او با معماری کلیسایی بود. در دوره جنگ طرح های او شانس بررسی فضای محلی را به او داد. او در تپه بوئرلمونت در وسگرز (Vosgers) به ارتفاع 500 متر کلیسای نوتردام – دوا – هات یک مکان تاریخی زیارتی که توسط بمب در جنگ جهانی دوم خراب شده بود را بازسازی کرد. علی رغم عدم اعتماد او به کلیسای کاتولیک در تقاضای جنبش هنر مقدس داد که کار معماری و نقاشی مدرن با ساختمان های مذهبی شروع می شود. پدران روحانی کونتوریه و رجمی و قانوگذارانی که مثل فرانسیسکومتی و موریس جاردوت لوکوربوزیه را در گرفتن و اجرای این پروژه تشویق کردند.

او در اولین دیدارش در سال 1950 در سایت «ژورا» که حدود 40 سال پیش کشف کرده بود، کار کرد. او شانس دیدار «افراد متحد با رسوم» مثل ناظران سرخپوست که در همان زمان آنها را کشف کرده بود را داشت. بنابراین، پروژه او «سایت مخصوص» بود. او از تاریخ یاد گرفت، کتابی در مورد کلیسا اثر «بلوت» را خواند و به عقیده «یک کلمه برای سایت» مثل «یک پاسخ به افق» باور پیدا کرد. زمین و موقعیت آن یقیناً عوامل تعیین کننده طراحی بودند. منشا عقیده اصلی کشف یک جزیره لانگ از پوسته خرچنگ شبیه به یک نقاشی روی کرباس در دهه 1930 بر می گردد و لوکوربوزیه بام کلیسا، 4 دیوار و شکل آن را از آن نقاشی قرض گرفته بود. 

او بر اساس عقیده اولیه، ماکتهایی از سیم و چوب و پلان نمایی سال 1952 را طراحی کرد. ساخت و ساز تا سال 1954 ادامه داشت. پوسته سقف مثل بال هواپیما با دو قاب و یک بدنه بود. دیوارها جدا و از دال باریک مجزا بودند و پرده ها و ستون هایی از جنس بتن مسلح، اسکلتی در داخل و خارج ثابت شده بود. دیوار جنوبی ضخیم تر از بقیه بود و طی مرحله طراحی دیوار شرقی باربر با شباهت به «آغل خوک» باریک بود و به شکل یک کلیسای کندوی زنبور عسل درآمد. محرابها و کف زمین کاشی کاری و از سنگ بود. پلان کلیسا طی مراحل طراحی بسیار نامتقارن بود و بر جای محرابها در داخل و خارج مسلط بود. مجسمه «پلی کروم» قرن 17 مریم باکره تنها نشنه کلیسای تخریب شده در کنگره، محل پدرهای روانی و کشیش ها قابل رویت بود. علاوه بر پوست خرچنگ تصاویر مختلف لوکوربوزیه تصاویر مدرن مثل ناودان «به آسمان رونده» از سقف، مانع های هیدروالکتریک از یادگاری های اولیه او بودند. صفحات نور در داخل کلیسا مانند ویلای «هاردین» اثر ژانره در سال 1911 است. او این ویلا را مثل یک «حفره مرموز» می داند جایی که یک «فریب را کشف کرد» دیوار جنوبی با طاقچه هایی به رنگ مشخص، به دیوار مسجد «سیدی برهام» درال آتوف شبیه است که معمار طی بازدیدش از «پنتاپرلیس» در الجزیره در سال 1931 آن را کشف کرد.

برج ناقوس پریسکوپ مانند کلیسا، کوره اچیا را تداعی می کند. نقش نور در کلیسای «رن شان» که با سطوح صاف همجنس شکسته می شود. در دهه 1920 معرفی شد. نور و سایه اکنون ابزاری برای تجسم فضا هستند. نما، وسله ای با آزادی عمل، استفاده از این ابزارها و دیوارهای ضخیم را ممکن می سازد. در نور دراماتیک، بتن سفید دانه دیوارها و بتن در جا در سقف جایگزین نماهای مسطح و هم جنس «ماشین هایی برای زندگی» و نشانه هایی بدون اشتباه کار انسان می شوند. لوکوربوزیه در سال 1954 از «ادگارورسی» خواست که یک قطعه موسیقی نامناسب برای این ساختمان بسازد.

 

ویلای ژانره – پره، 1912 – چمین دپولیرل، لاشاودفون، سوئیس

ژانره در برگشت به «لاشاودفون» بعد از کشف کشورهای آلمانی زبان اروپا و بالکان و کشورهای مدیترانه ای، زمان خود را بین تدریس در «بخش جدید» مدرسه هنری شهر و کار به عنوان یک معمار و تزئین کننده تقسیم کرد. اوکلکسیون های مبلمان جدید برای یک گروه از مشتریان تولید کرد و روی پروژه های توسعه شهری مثل «لس کرتزگانسیتی» در «هالوئورا» کار کرد.

او در یک زمین نزدیک خانه هایی که با «چاپلاز» ساخت، نگرشی جدید برای طراحی «ویلای سفید» که برای والدینش ساخت را ارائه داد. در آن ویلا پلان زمین به شکل از قبل پیش بینی شده مثل کلبه ییلاقی نبود. خانه روی یک پرتگاه عمودی نبود، اما در یک سراشیبی سایت محاصره شده توسط دیوار حائل قرار داشت. از سمت جاده خانه به یک راه طولانی منتهی می شود. این خانه ابتدا توسط یک آلاچیق مثل طراحی ژانره بود و بعد در سمت راست پوشیده شده ازدرختان و یک در جلویی قفل شده قرار داشت.

این درب به یک دستشویی کوچک باز می شود و نور توسط یک دریچه پنجره و پلان وارد خانه می شود. سپس یک هال به محل اتاق های پذیرش منتهی می شود و یک محور از اتاق ناهارخوری به سمت باغ و پنجره مانند پنجره های محراب کلیسا به سمت اتاق انتظار باز می شود. این چشم انداز از طریق «پنجره بزرگ به سمت جنگل» و اتاق نشیمن سرازیری است که از «پنجره بزرگ مستطیل با چشم انداز خط آسمان» نور می گیرد. در گوشه های خانه یک سالن کوچک و کتابخانه قرار دارد. در طبقه بالا اتاق خوابها توسط مجموعه ای از پنجره های افقی مانند خانه «وینسلو» اثر فرانک لویدرایت در «ریورفورست» واقع در «ایلینویز» نور می گیرند. ژانره با طراحی رایت از طریق نشریات آلمانی آشنا بود.

او با گچ سفید و سیمان آزبستی یا چیزی شبیه آن در زاویه های مشخص محل مسکونی سایتهایی را سال قبل در بوسپروس طراحی کرد. ویلای ژانره پره تجربه معمار در ایتالیا و شرق را نشان می دهد. استفاده از زمین طبق اصول معمار آلمانی «پل شواتزنامبرگ» در کتاب ده جلدی «کارهای فرهنگی» در سال 1906 آورده شده است. در ضمن جزئیات خانه بر کوشش پل مبز برای شکل های معمارانه «صادقانه طی سال 1800» تأثیر می گذارد.

 

ویلای للاک 1925-1923 (روت دلاوکس، کورساکس ویوی، سوئیس

وقتی لوکوربوزیه در پاریس ماند، ارتباطات او با سوئیس کم شد. او زمانی را با دوستانش مانند دانیل نیستله ناشر و «رائول لاروچ» بانکدار می گذراند. برای والدینش که می خواستند ویلای سفید در لاشاودفون را بفروشند یک خانه کوچک در سواحل دریاچه ژنو در «کورساکس» نزدیک «ویوی» ساخت. اگرچه اندازه این خانه متوسط است، اما مرحله مهمی در طرز تفکر معمار در مورد فضاها و چشم اندازهای محلی را نشان می دهد.

خانه ییلاقی سفید کاری شده به شکل لوله های موازی ساده یک پنجره ساده با طول 1 متر در اطراف دریاچه دارد. اتصال ها و نورها همه عظمت سایت را نشان می دهند. اصول این «پنجره نواری» توسط آگوست پره مورد انتقاد قرار گرفت. به نظر او «هر پنجره شخصیتی منحصر به فرد دارد» و از این رو دارای یک بازشوی عمودی است این تفاوت عقیده تا سال 1925 پر سر و صدا بود.

پنجره از بیرون دارای نوار با قاب قدیمی و ترکیب بندی شکل دوران رنسانس دیده می شود و چشم انداز از آن پنجره دیده می شود. آن سه اتاق اصلی خانه و اتاق نشیمن چشم انداز دریاچه «مونت بلاک» و برجها را نشان می دهند. در داخل اتاقها توسط نور روز از طریق پنجره ها روشن می شوند که نظم محلی را تغییر می دهند. برای آن گوشه زمین تاریک که سایه را به شکل طبیعی به رودخانه می اندازد. «قانون ریپرلین» توسط لوکوربوزیه در سال 1925 در کتاب «هنر تزئینی امروز» (1987) برای تصدیق دیوارهای سفید، آورده شده است. مدلهای تاریک و اشیاء الکتریکی در خانه های قدیمی به شکل ابزار یا اشیاء عملی به کار رفته اند.

در ساحل در جایی که خانه قرار دارد لوکوربوزیه در یک سمت فضای بدون سقف ایجاد کرده است. آن فضا مانند «محصور کننده دیواری» شامل یک «گلخانه» به رنگ سفید در داخل است که نوعی بررسی برای راه حل مورد استفاده در خانه است. چون یک پنجره مربع چشم انداز را محدود و به عنوان نتیجه تصمیمی مهم، آن را دارای بعد می کند. لوکوربوزیه در سال 1926 برای مسابقه یک پروژه بای اعضای لیگ ملی به ژنو بازگشت اما این پروژه به دلایل فنی رد شد. او از پیلوتها «به عنوان منبع ایجاد نور در زیر ساختمان» در این مجموعه ادارات و سالن کنفرانس استفاده نکرد و پنجره های بزرگ و تراس طراحی کرد که آنها «در فضای درونی ساختمان قرار می گیرند» این پاسخ به چشم انداز دریاچه ژنو پیشتر رفت. «خط افقی مستقیم» گاهی از آسمان جدا می شد و در تضاد با کوه بود . آن خط افقی راه حلی تغزل گونه ای را ارائه می داد، لوکوربوزیه این متن را در مقاله «یک خانه، یک قصر» در سال 1928 نوشت.

 

خانه فالت (Fallet) 1907-1906- چمین دپریلیرل –لاشاودفون، سوئیس با همکاری رنه چاپلاز

مدت زیادی قبل از ساخت ساعت که برای ژانره جوان محدودیت ایجاد کرد، طول نکشید که فکر او بر فعالیت های دیگر متمرکز شد. او با یک معمار یعنی: «رنه چاپلاز» که به معلم قدیمی او «لپلاتینه» در طراحی یک محل مسکونی روی یک تپه کمک کرد، خانه ای برای لوئیس فالت حکاک در سال 7-1906 ساخت.  این ساختمان مورد استفاده برای «چاپلاز» در سال 1906 یک ساختمان به هم فشرده در کلیشه کلبه ییلاقی بود که برای دهه ها هویت ملی سوئیسی را شرح می داد. این بلوک جامد با قرار گرفتن روی یک سرازیری مشرف به جنوب با سقف چهار طرفه دو شیب در ابتدا به عنوان یک ماکت فرض می شود. مرکز نقشه متقارن توسط یک تالار ورودی دو طبقه شامل پلکان اشغال می شود. اتاق نشیمن بزرگ از طریق یک اتاق کار سرپوشیده محافظت کننده بالکن اتاق خواب به سمت دره باز می شود. ترتیب عمودی اتاقها هیچگونه بدعتی را در خانه های متوسط سویسی نشان نمی دهد. زیرزمین، طبقه اصلی اتاقهای پذیرش و اتاق خوابهای طبقه دوم در قسمت تسهیلات است.

جنبه نامعمولی خانه تزئی داخلی آن است که مانند بخش درونی ساختمان است. لپلاتینه با این طرز تفکر «جان راسکین» در مورد چشم انداز آشنا بود و شرحها را از کتاب دستور «تزئین» نوشته اون جونز استخراج کرد. او برای کشف دنیای اطراف با بقیه بحث کرد. سپس ژانره چشم اندازهای زندگی محلی و درختان صنوبر دوره ژوراسیک را کشید و آنها را از خصوصیات هندسی منحنی در کار با ساعت و شکل های حیوانات در سال 1906 انتخاب کرد.

موضوعات طبیعی در بسیاری از طراحی ها، در خانه «فالت» حاضر و موجودند. طاقچه های دیوار کوب محکم که از سنگ های ژوراسیک تشکیل شده است، از طبقه همکف و شکل کریستال محافظت می کنند و شکل های منحنی را به هم متصل می کنند. سطوح دیوار و به خصوص دیوار سه گوش کنار شیروانی (سنتوری) با تزئین مخطط، درختان صنوبر و شکل مخروطی آنها و درختان در حالت زمستانی در نیمه پایین پنجره ها هستند. در ضمن، فرفورژه با یک شکل مثلث یادآور درختان سوزنی برگ، یک شکل در قابهای دیوارها را تکرار می کند. یک طرح رنگ کرم، قرمز، زرد و آبی در کل ساختمان دیده می شود.

این کار اولیه مانند محل های مسکونی «لاشاودفون» باعث شد «ژانره» و «چاپلاز» دو ویلا یکی برای «آلبرت لستروز» جلا دهنده ساعت و دیگری برای «یلسی – جولزجکومت» معلم مدرسه ساعت سازی بسازند. این خانه ها در وین طراحی و در سال 1908 کامل شدند. آنان اصول خانه «فالت» را طراحی کردند، از بتن مسلح از شکل تو پر و محکم استفاده نمودند و یک نمونه را ارائه دادند. در ضمن، درآمد حاصل از ساخت خانه «فالت» ژانره را قادر ساخت که اولین سفر طولانی خود به اروپا را شروع کند.

 


نظرات شما عزیزان:

ali bagheriyan
ساعت3:14---13 آبان 1394
خیلی زبا و قشنگ
من چند صفحه از وبتو دید خیلی حوبه
موفق باشی



بهنام
ساعت15:24---29 مهر 1394
تنها چیزی که یارانه ای نشد “رفاقت” بود چون نتونستن روش قیمت بزارن !

پاسخ:ooooooooooooo


نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:






موضوعات مرتبط: معمار-معرفی نامه ، ،
برچسب‌ها:

تاريخ : جمعه 23 / 11 / 1398برچسب:لوکوبوزیه-معمار, | 5:44 بعد از ظهر | نویسنده : مهسا |

.: Weblog Themes By SlideTheme :.